جدول جو
جدول جو

معنی دندون بنی - جستجوی لغت در جدول جو

دندون بنی
آبسه ی دندان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ زَ)
حالت و چگونگی دندان زن. دندان زدن، عدوات و دشمنی و خصومت. (ناظم الاطباء). برابری کردن. (انجمن آرا) (از غیاث) (از آنندراج) :
کسی که با تو به دندان زنی برون آید
بود زمانه مر او را به قهر دندان کن.
سوزنی (از آنندراج).
رجوع به مادۀ دندان زدن شود
لغت نامه دهخدا
آش شیر برنج که پس از در آوردن اولین دندان نوزاد پخته شود
فرهنگ گویش مازندرانی